چهار کارگردان برجسته هندی در این دنباله بر فیلم قبلی که نامزد جایزه امی 2018 شده است، از طریق فیلم‌های کوتاه به بررسی جنسیت، هوس و عشق می‌پردازند و ...

سوجوتا مادری مهربان و دلسوز است که با یک موقعیت چالش برانگیز و طاقت فرسا در زندگی خود روبرو شده است. او باید از پسر بیمارش که از یک اختلال جسمی رنج می برد، مراقبت کند و ...

فیلم روایت زندگی سه زن از اواخر دهه 1980 تا امروز است که به ارزش های خانواده در زندگی روزمره اشاره می کند و ...

داستان این فیلم درباره‌ی زندگی تنهاجی مالوسار می‌باشد ، او یک رهبر نظامی قدرتمند بود که در قرن هفدهم در ماهاراشتریان مراتی زندگی می‌کرد ، تنهاجی در تلاش است با رهبری گروهی از مبارزان حرفه‌ای با ظلم و ستم مبارزه کند ، اما…

سوریندر که به تازگی با دختری ازدواج کرده که عشق زندگی اش را از دست داده هر کاری برای خوشحال کردنش انجام میدهد ولی عشقی از زنش به او نمیرسد و ...

فیلم کوتاه الهه در حمایت از زنان تهیه شده است. اثری که داستان 9 زن را شرح می‌دهد و در نهایت چیزی جز اشک و افسوس برای آنها ندارد...

این فیلم داستان مرد جوانی به نام رضوان خان اهل منطقه‌ای در بمبئی هند را روایت می‌کند که با مندیرا در سانفرانسیسکو ازدواج می‌کند. اما پس از رخدادهای یازده سپتامبر اتفاقاتی برای رضوان خان رخ می‌دهد که…

ایلا یک خواننده مشتاق و مادری تنها است که از تمام آرزوها و رویا های خود دست کشیده تا بتواند تنها پسرش ویوان را بزرگ کند. اما اکنون که ویوان بصورت کامل رشد کرده و بزرگ شده است، به یک پسر جوان معمولی تبدیل شده که نمی خواهد مادرش در کنار او زندگی کند. اما ایلا که مادری به شدت محتاط و مراقب است، ایده های دیگری دارد و تصمیم می گیرد که به عنوان یک دانشجو وارد کالجی شود که پسرش در آن تحصیل می کند تا بتواند اوقات بیشتری را در کنار او سپری کند و ...

داستان در مورد یک خانواده ۵ نفره است که پدر و مادر این خانواده از هم جدا شدند و پدر بعد از ۳ سال متوجه میشود که همسر سابقش سرطان دارد و مدت زیادی زنده نخواهد ماند به همین دلیل رابطه اش با نامزد فعلی اش را به هم میزند و همین امر باعث می شود تا ...

مردی برای فرار از دست قانون، تصمیم میگیرد سرآشپزی که شباهت بسیاری به خودش دارد را به قتل برساند و جایگاهش را تصاحب کند ...

  فرزندان دو خانواده که رقیب یکدیگر هستند پس از جدایی 15 سال بعد مجدد همدیگر را دیدار میکنند و...

«زوني» (کاجول)، دختري کشميري که از کودکي بينايي اش را از دست داده، با مردي به نام «ريحان» (عامرخان) ازدواج مي کند. «ريحان» راهي براي درمان «زوني» مي يابد اما وقتي پس از عمل، «زوني» چشم هايش را باز مي کند، ساعتي از کشته شدن «ريحان» در يک عمليات تروريستي گذشته است...

 شاهرخ خان که فرزند اصلی خانواده نیست ولی از بچگی با این خانواده بزرگ شده و مورد علاقه پدر و مادرش ( آمیتا باچان و جایا باچان) میباشد بخاطر ازدواج با دختری از رد ه پایینتر با هنرنمایی کاجول که برخلاف میل پدر خانواده میباشد از خانواده طرد میشود و به لندن میرود

"ساحل" جوان خوشگذرانی است که علاقه زیادی به "ایشا" دارد در صورتی که "شیتل" هم به ساحل علاقه دارد.پدرخوانده ساحل شب پس از مشاجره با او در مهمانی به قتل میرسد و ساحل به اتهام قتل زندانی میشود...